359
کمم
قدیمیم
گمم!
ولی...
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم!
کمم
قدیمیم
گمم!
ولی...
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم!
نیست هوایی در سر من!
اینو کی می خوای بفهمی؟
سر اینکه بهم شک داره!
سر اینکه همه می خوان زیرآبمو بزنن
سر اینکه اونم حرف همرو قبول داره
بجز من!
برعکس خودمی چکاوک
من حرف هیچکس و قبول
ندارم بجز تو!
چقدر بین منو تو فرق هست!
از زمین
تا آسمون!
هنوز نیومده دعوامون شد!
اونقدر دلم براش تنگ شده بود
زبونم قفل شده بود!
قلبم داشت از تو سینم
پرت میشد بیرون
اما دعوامون شد!
دلم داشت واسه نگاه کردن
به چشماش پرپر میزد!
اما دعوامون شد!
می خواستم بگم چقدر دلم براش
تنگ شده بود
اما دعوامون شد!
نمی خواستم.....
نمی خواستم دعوامون بشه
اما
دعوامون شد!
لحظه دیدار نزدیک است
باز می لرزد دلم دستم!
باز من دیوانه ام مستم
گفته میاد که دلتنگیامون خوب بشه!
گفتم مگه توام دلت تنگ شده
گفت آره ولی می دونم باور نمی کنی
گفتم می دونی اگه هرکی جایه من بود
وقتی میدیدت باهات چیکار می کرد؟
گفت چیکار می کرد؟
گفتم باهات دعوا می کردو نمی زاشت
بهش دست بزنی!
گفت می دونم
ولی تو ملوس منی جوجو
می دونم ازین کارا نمی کنی!
دل دیگه طاقت نداره
این انتظارو نمی خواد.....
آره هوا خیلی گرمه!
ولی من سردمه
می خوام گرم شم!
ولی نه با آفتاب
با گرمیای دستای تو
واسه دوری از تو؟
یا دعوای دیشبم با تو؟
یا غرغرای تو؟
یا دلتنگیام واسه تو؟
یا کنایه های تو؟
فقط می دونم دلیلش یه توام توش داره!
ولی دلیل اصلی شو نمی دونم
واسه ضبط کلمه هام بهم وصل کرده
میگه بیشترین کلمه ای که توی این
چند سال عمرم گفتم
این بوده:
چکاوک
قراره بعد از چهار هفته
بیاد پیشم!
کم چیزی نیست چهار هفته!
یک عمره!
دلهره دارم شایدم شوق.....
خیس شده!
جوهر خودکارم رویش را سیاه نمی کند
می گوید می ترسم پاره بشود!
شاید هم بهانه اش است و جوهرش بند آمده!
گوش دادن به حرفهای بی معنای تو!
حرفهایی که قبل از بیانش
هرگز آن را نمی چشی!
که این فرصت نره از دست
شايد اين اخرين باره
که اين احساسه زيبا هست
منو حالا نوازش کن
همين حالا که تب کردم
اگه لمسم کني شايد
به دنياي تو برگردم
هنورم ميشه عاشق بود
تو باشي کاره سختي نيست
بدون مزر با من باش
اگرچه ديگه وقتي نيست
نبينم اين دمه رفتن
تو چشمات غصه ميشينه
همه اشکاتو ميبوسم
ميدونم قسمتم اينه...........
عزیزه دلم تو بری زندان من چیکار کنم؟
تــن تو نــازک و نـــرمه مثل برگ
تـن من جون میده پرپر بزنه زیره تگرگ
دست باد.......پر میده برگ و تو هوا
اما من؛موندنیم تا برسه دستای مرگ
دری به کعبه باز نیست...
بس که طواف کردمت
مرا به حج نیاز نیست....
ازش میترسم
ازش بدم میاد!
ول نمی کنه!
دیوونس!
دستم به هیجا بند نیست!
خداجون کمک کن ولم کنه!
ازش خبر ندارم
از پریشب تا الان ازش بی خبرم!
در چه حالی عشق من!
من نگرانتم!
خداکنه غذاتو خوب بخوری!
يک سال پس از مرگش
شبانه کنار پنجره مي آمد و
عشقبازي زنش را تماشا مي کرد
نوشته مهرداد
بهم بر خورده!
حرفای دیشبش بهم بر خورده!
نگرانم!
اما نمی رم طرفش
دوسش دارم!
اما نمی رم طرفش
خداکنه نرم!
تو خیال میکنی خوابش برده!
چقدر بداخلاق شده بود!
نمی دونم تقصره کیه
تو بدی یا من؟
تو درک نمی کنی یا من؟
تو عوض شدی یا من؟
تو خودخواهی یا من!
نمی دونم.......
فقط می دونم با اینکه اونهمه
باهام دعوا کردی هنوزم دوست دارم.
من نمی زارم یه نفس دلم از تو خسته شه!
از دیشب ازش خبر ندارم
نمی دونم حالش بده یا خوب!
خیلی بیشتر ازینا ادامه داشت
تهش کشید به دعوای شدید
که دیگه من گوشیرو قطع کردمو جوابشو ندادم!
خسته شدم!
نمیدونم چرا اینطوری میکنه!
منکه چیزی نگفتم.....
-خوبم
چیه؟ببینمت اخمالویی؟
-نه نیستم
پس چی شدی؟
-بی حالم نمی دونم چرا
من می دونم چون منو خیلی
وقته ندیدی بی حالی
-آره ایشالاه میام میبینمت
اگه تا اون موقع زنده موندم بیا
-پس اگه مردی بگو تا نیام
ا پرو تو اصلا منو دوست نداری
اصلا نیا فکر کن مردم!
-باز شروع کردی دیوونه
-توام منتظری تا من یه چی بگم
-تا حرف بزاری تو دهنم؟شوخی حالیت نیست
-همش عصبانیم می کنی
وای چکاوک چت شده؟
مگه من چی گفتم عزیزم؟
آروم باش!
شوخی کردم!
چت شده!
-اینم شوخیه تو میکنی!؟
من شدم کیسه بکس تو چکاوک؟!
-همینه که هست
-وقتی عصبانیم باید رو سر یکی خالی کنم
-دوست داری اون یه نفر تو باشی؟
چکاوک اینطوری نکن خودت و اذیت نکن
من و اذیت نکن!
-رویا ول کن
باشه باشه برو بخواب
-نه نمی خوابم تو برو بخواب
منم نمی خوام بخوابم
-نمی خوابی؟
-چطور هرشب به بهونه خواب من و میپیچونی
-الان که می خوام برم میگی نمی خوابم؟
چکاوک!
منکه همیشه بخاطر تو بیدار موندم!
۳صبح زوده خوابیدم؟
۴صبح زوده خوابیدم؟
من بخاطر اینکه با تو حرف بزنم تا اون موقع
بیدار میموندم بی معرفت............