441

روی دستهایم سنگینی میکند

پاک کن چشمهایت را از اشک من!

440

باران هم نمی تواند بشوید

این اسالت به گل مالیده را

مگر به سیلابی!

439

گذشته را " تا " میکنم از یادها

تنها تو مانده ای!

از خاطرم دور شو!

438

پاییز است مثلا

خیر سرش نه باران دارد

و نه من خوبم!

غلط نکنم

نفرین تابستان مارا گرفته!

دست تو و تابستان که توی یک کاسه نیست؟

437

کجاست بگو

اونکه برات میمرده کو

اونکه قسم می خورده که دوست داره

اما به جاش با یه قسم هرچی که داشتی برده کو؟

 

436

نه دلم تنگ نشده واسه ی دیدن تو. . .

 

واسه بوی گل یاس واسه عطر تنه تو. . .

 

نه دلم تنگ نشده واسه بوسیدن تو . . .

 

پ.ن نه من دلم تنگ نمیشه. . . تنگ نمیشه خداجون تو پشتمی مگه نه؟

435

تو لحظه ی جدایی تنها کسم خدا بود!

432

خیلی وقت بود رابطه قشنگمون تموم شده بود!

من فقط علنیش کردم!!

به قول شهاب:

یه پایان تلخ

بهتر از یه تلخیه بی پایانه

431

پسند من تو هستی که

این همه بخت من سیاست

دلبره خودپسند من

 قله ی خوشبختی کجاست؟

 

پ.ن قله خوشبختی کجاست چکاوک؟اونجاست که الان تویی؟تو اون بالا خوشبختی؟

 

430

فرصت تولد دوباره نیست

مردن دوباره ی من وقتشه!

 

پ.ن وقت گذشتنه..وقت رفتنه

      

429

خـــدا میبینه اشک آدمارو

          خودش داره حساب لحظه هارو

                   خــــدا می دونه بی تو چی کشیدم

                                  خــــدا می شنوه بغض بی صدارو

428

این همه عشق و شور و شوق و هیجان و

با یه

sms

تموم کردم!

چقدر مسخره نه؟

آخه

نه میتونستم تو چشماش نگاه کنم

و حرفامو بگم

نه اینکه تلفنی بگم و صداشو بشنوم!

 

پ.ن خداجونم میدونی بخاطر اینکه مجبور نشم گناه کنم عشقمو گذاشتم کنار پس خودت کمکم کن!

427

تو اون گرمایه خورشیدی

 که میری روبه خاموشی

نمیدونی چقدر سخته

 شب تلخ فراموشی. . . . .

426

مواظب خودت باش!

همین!

بعد از چهار سال و اندی

این بود تموم وداع چکاوک با من!

 

426

همه چی تموم شد!

واسه اولین بار

من

همه چیزو تموم کردم!

من!

رویا!

کی باورش میشه؟

من این همه قدرتو از کجا آوردم؟

خدایا بهم صبر بده!

425

میرم تا تو آروم شبها چشمات بسته شه

دیوار اتاقت از عکسم خسته شه. . .

 

میرم تا بارون منو یاد تو نندازه

میرم یه جایه تازه. . .

 

میرم

جایه من اینجا نیست

عشق تو زیبا نیست

رویا نیست!

 

پ.ن من رفتم چکاوک

 

424

بدرود زندگی. . .

                 مرگ از تو بهتره!

423

من دیگه خسته شدم بس که چشمام بارونیه

422

دیروز اومد پیشم بعد از یکهفته و اندی!

اندفعه دلیل اینکه همدیگرو نمیتونستیم ببینیم

من بودم نه اون. . .

اون میومد

اما من فرار می کردم از دستش!

حتی تلفناشم جواب نمی دادم!

نمی دونم چم شده بود!

انگار دیوونه شدم!

دلم براش تنگ میشدا

اما نمی خواستم ببینمش و واسم اخم کنه

نمی خواستم ببینمش و برام غر بزنه!

دیروز خیلی بد بود

همش دعوا

همش دعوا

421

دوسال تموم سعی کردی

که دوست داشته باشم

حالا که موفق شدی

اینطوری میکنی؟

آخه چرا؟

اونروزا همه بهم میگفتن

این ته عاشقاست

هیشکی مثل این نمیشه!!

خیلی دوست داره

کو چکاوک

اونهمه عشقت کو؟

یادته

 یکهفته  باهات قهر کردم و

تواون یکهفته خونتون نرفته بودی

یادت می آد؟

با باباتینا دنبالت می گشتیم تا پیدات کنیم یادت می آد؟

دیوونه شده بودی یادت می آد؟

تو خونه دوستت پیدات کردیم یادت می آد؟

از بی غذایی از حال رفته بودی یادت می آد؟

یادت می آد وقتی پیدات کردیم

با اون غرور وحشتناکت

جلویه داداشت و باباتو مامانت و دوستت

گریه کردی و گفتی بخدا اونقدر دوست دارم که

 اگه تو نباشی می خوام

دنیا نباشه یادت می آد؟

چی شد چکاوک؟تو همون آدمی؟

 

420

نمیشی

اون که من می خوام نمیشی!

مثل قبل نمیشی!

خوب نمیشی!

مهربون نمیشی!

لعنتی

حق نداشتی منو دیوونه خودت کنی

419

زنگ زدم بهش

همین چند دقیقه پیش

می خواستم گلایه کنم!

اما نکردم

گفت سلام

یخ و بی حوصله

نه مهربونی

نه عشقی

اما باز دیوونه شدم

دیوونه صداش شدمو

نتونستم غر بزنم

نتونستم گله کنم!

حتی وقتی گفت چیکارداشتی زنگ زدی

گفتم

هیچی

دلم برات تنگ شده بود!

418

خدایا شهامت بده بهم!

شهامت اینکه

باهاش تموم کنم و از تنهاییمو

دلتنگیم نترسم!

خدایا

دارم تموم زندگیمو بخاطر اون از دست میدم!

اول ترمه

تاحالا سر کلاس نرفتم!

خونه نشین شدم!

بی خواب شدم!

بی حواس شدم!

فقط تو تاریکی نشستم!

دکترم می گفت افسرده شدی!

خداجون

میشه رها شم؟

417

اگه گفتی دوست دارم

                فقط بازیه لبهات بود!

416

خسته ام!

از خودم!

از تو

از بداخلاقیات!

از خودم بدم میاد!

پنج روزه از خونه بیرون نرفتم!

پنج روزه خودمو تو آینه ندیدم

یادم رفته چه شکلیم!

می خوام برم ولی نمیشه!

می خوام تمام عشقتو یه شب فراموش کنم

اما نمی شه!

می خوام برم

یهو بی خبر!اما نمیشه!

چرا انقدر با بودنت عذابم میدی؟

چرا الان که فهمیدی عاشقتم

انقدر بی معرفت شدی؟

برم چکاوک؟

کاش میشد. . . اما نمیشه لعنتی!

من نمی خوام

این دنیارو نمی خوام!

خداجون بخدا خسته شده!

خدایا؟

میبی منو؟

415

و باز دلم میلرزه و نگرانم

نگران سلامتیش

و هزار بار اس ام اس رو مینویسم و سند نکرده دیلیت میکنم

پا رو دلم میذارم

حال و روزم خیلی با یه مرده از نوع متحرک فرق نداره

فقط الکی میخندم که بگم خوشحالم

اما تو تک تک ثانیه هام دلم میلرزه

خدایا این رسمش نیست.....هست؟